«خشونت علیه مردان»
مهمان هفته: پرویز فرقانی
گوش وجدان عام اجتماع معمولاً برای شنیدن خشونت علیه اقلیتها حساستر است. اما خشونت علیه اعضای اکثریت بیشتر وقتها ناشنیده و نادیده میماند. ممکن است این حرف در ابتدا متناقضنما (پارادوکسیکال) به نظر برسد، اما حقیقت دارد. اگر در تقسیمبندی جنسیتی به استناد جامعه مردسالار، زنان را اقلیت و مردان را اکثریت به شمار آوریم آنگاه میتوان گفت که خشونت علیه مردان در جامعه گوش حساسی برای شنیدن ندارد و در بیشتر موارد خشونت علیه مردان – که کم هم نیست – اصلاً به چشم نمیآید. همین نصیحت یا دلداری «مرد گه گریه نمیکنه» را شاید بتوان از اولین جلوههای خشونت علیه مردان به شمار آورد که شاید در ایران هر مردی در سالهای کودکی خود وقتی که از درد فیزیکی یا روانی به گریه افتاده باشد آن را بارها و بارها شنیده است.
در نوشته ها و درددلهای خانمها بارها – به درستی – میشنویم که نگاه هیز، زبان و گفتار کنایهآمیز، متلک و اطوارهای مردان را نسبت به خودشان خشونت میدانند. در مورد مردان اما کمتر از مردی میشنویم که این گونه رفتار را نسبت به خود خشونت بداند و این در حالیست که بیشتر در دوران کودکی و کمتر در دوران بلوغ و نوجوانی و بزرگسالی معمولاً این پسرها هستند که در خانه، در مدرسه و در کوچه از سوی اعضای خانواده، آموزگاران و بزرگترها نه تنها مورد آزار و خشونت کلامی بلکه آزار فیزیکی و حتی جنسی قرار میگیرند و آنقدر این امر برایشان عادی تلقی میشود که از درد و رنج آن با هیچکس سخنی نمیگویند.
به این چند خط از روزنامه فرهیختگان روز نوزدهم نوامبر امسال توجه کنید: «در دیدگاه عامه جامعه، از مردان بهعنوان جنس قویتر یاد میشود، اما واقعیت این است که این گروه در معرض آسیبهای جدی قرار دارند که میتواند آنها را بیشتر از زنان در خطر نابودی قرار دهد. این واقعیت که مردان به دلایل مختلف بیشتر در معرض خطرهای جسمی و حتی مرگ هستند موضوعی نیست که تنها محدود به مرزهای ایران باشد.»
(به نوشته این مقاله) «روز نوزدهم نوامبر، روز جهانی مرد است؛ روزی که هدف از نامگذاری آن در سال ۱۹۹۹، تمرکز بر سلامت مردها و پسرها، بهبود روابط، برجسته کردن نقش مثبت مرد در جامعه و… بوده است. این در حالی است که یکی از مهمترین مشکلات جامعه مردان، موضوع سلامت آنهاست. بر اساس آمار ثبت احوال ایران، در سال ۱۳۹۵، ۵۱ درصد از تولدها از آن پسران بوده و در همین سال ۵۶ درصد از مرگ و میرها نیز سهم مردان بوده است که حکایت از تلفات بیشتر مردان در طول سال دارد.»
فرهیختگان نوشته: «براساس آمار منتشر شده از سوی وزارت بهداشت، مردان در مقایسه با زنان در حوادث ترافیکی سه تا پنج برابر، در اعتیاد ۱۰ برابر و در سقوط سه برابر بیشتر از زنان در معرض آسیب قرار دارند. در کنار این آمار، شیوع سرطان مثانه در مردان پنج برابر و سرطانهای ریه و معده سه برابر زنان است. این موضوع در کنار حوادث ناشی از قتل و خشونت و همچنین بیماریهای قلبی، آسم و سوختگی، اسکیزوفرنی و…، مردها را برخلاف تصورات رایج بسیار شکنندهتر از زنان میکند و شاخصهای امید به زندگی را در مردان کمتر از زنان کرده است.»
همان طور که گفته شد این موضوع اختصاصی به ایران ندارد. چند سال پیش در مجله تایم مقالهای طولانی خواندم به قلم خانم «رزالین وایزمن» که دو پسر دارد و بیش از بیست سال است که در دنیای دختران تینایجر و شکنندگی دنیای آنها و آسیبهای روحی و روانی دخترها مطالعه و پژوهش کرده و دو کتاب هم در این زمینه نوشته است. چکیده این مقاله این بود که: گرچه سالهاست که پدر و مادرها نگران فرهنگ خشونت و آسیبپذیری دخترانشان هستند و تمام توجه خود را برای جلوگیری از این آسیبپذیری متوجه دخترانشان میکنند (در آمریکا) اما اغلب این پسرها هستند که فاقد مهارتهای کافی برای تطبیق با شرایطند و عقب میمانند. همه فکر میکنند که پسرها مهاجمان فرصتطلبی هستند که دنبال کامجویی آسان میروند و این دخترانند که آسیب میبینند اما باید این باور عمومی را زیر سوال برد.
دخترها برون گراتر هستند و میتوانند با والدین و دوستانشان درددل کنند اما پسرها در بیشتر موارد حتی نمیدانند چگونه مشکلات خود را مطرح کنند. گرچه بیشتر پسران وقت بسیاری را به اندیشیدن درمورد کامجویی جنسی میگذرانند اما دخترها نیز همینطورند و جالبتر این که پسرهای تینایجر هم درست مثل دخترها و به همان آسانی عاشق میشوند و دلشان به همان نازکیست و زود میشکند. آمار خودکشی (در آمریکا) در میان گروه سنی ده تا بیست و چهار سال نشان میدهد که ۸۱٪ از آنها پسر هستند و فقط ۱۹٪ دختر.
مردسالاری سنتی و ناپسند قرون و اعصار و تلاش برای از میان بردن آن جای خود، اما زیادهروی یکسویه و ندیدن روی دیگر سکه هم میتواند به همان میزان آسیبرسان باشد.