هفت رنگ

«جراحی زیبایی – ترمیمی» 

سپیده‌دم

تصور من اینه که آدم‌ها (نه همه‌شون، اما درصد زیادی رو شامل میشه) وقتی تصمیم می‌گیرند عمل زیبایی انجام بدن، یا دچار کمبود هستند یا تحت تاثیر حرفهای اطرافیان قرار گرفتند. این که: چقدر بینی‌ت بزرگه، چه تو آفسایده، تا حالا فکر کردی عمل کنی عروسکی بشه قشنگ‌تر میشی؟ چرا اینقدر سینه‌هات افتاده؟ چه کوچیکه. شنیدم یه عملی هست بهش می‌گن بالن، اونو انجام بدی دیگه اینقدر معده‌ت بزرگ نیست و لاغر میشی و…

من چهره معمولی زیبایی دارم، تا حالا بارها ازم پرسیدن بینی‌تون رو کجا عمل کردید؟ و باورتون میشه همین سوال ساده چه انرژی زیادی به آدم میده؟ اینکه با یه کم غرور و لبخند و افتخار (بله افتخار!) جواب بدی هیچ جا. اینکه هر بار جلوی آینه می‌رم بیشتر به بینی خودم توجه می‌کنم بعد از این سوال‌ها و حتی احساس زیبایی بیشتری بهم دست میده، چون دیده شدم، مورد توجه واقع شدم.

اما عمل زیبایی خیلی ریسک بالایی داره، آیا همون چیزی میشه که تو توی فکرت تصویرسازی کردی؟ آیا بعدش مشکلی پیش نمیاد؟ آیا عوارضی گریبانت رو نمی‌گیره؟ من دوستان زیادی دارم که بینی‌شون رو عمل کردن، دوستانی که از قبل از دوران بلوغ می‌شناختمشون و باهاشون صمیمی بودم، اما بعد از انجام عمل دیگه انگار دوستای کودکی و نوجوانی و جوانی من نیستن! انگار آدم دیگه‌ای سمت من برگشته که گاهی حتی دیگه باهاشون احساس صمیمیت نمی‌کنم… و این برای منی که ناظرم خیلی بده، خیلی حس ناخوشایندیه حتی اگه این مشکل من باشه نه طرف مقابل.

و در کل، هر چیزی به اندازه خوبه، اما به واسطه این دنیای مجازی من آدم‌هایی رو می‌بینم که دیگه شبیه یک انسان معمولی، یا حتی شبیه یک انسان زیبا نیستند. بینی‌هایی که از بس تراشیده و کوچک شده فقط ازش دوتا سوراخ پیداست. لب‌هایی که از نیم‌رخ وقتی بهشون نگاه می‌کنی، چند سانتی از سطح صورت جلوتر هستند. چشم‌هایی که از بس کشیده شده شبیه هر چیزی هست جز چشم. سینه‌هایی که از بس بزرگ شده که تو تصور می‌کنی زیر بلوز توپ گذاشته شده جای سینه. و آیا همین‌ها نشونه‌ کمبود محبت، بی‌اعتماد به نفسی، و عدم باور به خود نیست؟ چطور وقتی جلوی آینه می‌ایستند به چشم خودشون آشنا می‌رسن؟ همین‌ها اون افسردگی رو شدیدتر نمی‌کنه؟

بله، من خودم هم ‌وقتی از زندگی ناامیدم، وقتی از طرف همسرم تایید نمیشم، وقتی وجود خودم و شخصیت خودم به چشمش نمیاد، وقتی کم‌کم احساس افسردگی بهم دست میده دوست دارم یه بلایی سر خودم بیارم، پس می‌رم موهامو کوتاه می‌کنم، رنگ می‌کنم، ماتیک سرخ‌تری به لبام می‌زنم، چشمام رو سیاه‌تر می‌کنم، و بله، اگه پولدار بودم و دغدغه نداشتم قطعا خودم رو به تیغ جراح‌های رنگارنگ زیبایی هم می‌سپردم.