«مهد کودک»
نیمهشب
بین داستانهای قدیمی ملل – مثل سیندرلا – همیشه وقتی دختر هنوز خیلی کوچکتر از آن است که گرمای محبت مادر را برای بقیه زندگیاش ذخیره کند، مادرش میمیرد و پدر که دوباره ازدواج میکند، عفریتهای، جادوگری یا زن بدجنسی در قامت نامادری وارد خانه میشود و این بار دخترک باید غذا بپزد، بروبد و بشوید و در برابر جهان بدون هیچ محافظی تنها بماند.
مادر اساطیری شبیه تصوری از مادر است که تا قبل از سه سالگی درون روان ما – و اگر خوشبخت باشیم در زندگیمان – حضور دارد. کسی که برای ما زنده است و تمام نیازهای ما را برطرف میکند. در داستانها و اساطیر و پس ذهن بشر، هنوز زندگی خانوادگی نوع غالب زندگی در جریان است: خانهای که در آن از مادربزرگ تا کوچکترین نوه همه با هم در صلح و صفا زندگی میکنند یا تعطیلات و عصرهایی که با افراد فامیل میگذرد.
دنیای مدرن اما، مادرهای بعد از عصر صنعتی شدن را بلعیده: زنان بعد از خروج از خانه پایهای برای اقتصاد خانه شدهاند. چه بخواهیم و چه نه، فرزندی که قرار است در جامعه کار کند و تبدیل به یکی از این چرخدندههای عظیم زندگی امروزی شود، هر چقدر زودتر از تن مادر و مهر مادر فاصله بگیرد سریعتر با نظم جهان واقعی مانوس میشود. از این گذشته، حتی برای مادرانی که شاغل نیستند هم، این روزها کمال بیانصافی است که توقع داشته باشیم تمام زندگی بزرگسالی خود را صرف تربیت یک یا دو فرزند بکنند.
بهانههایی مثل بد بودن محیط مهدکودکها یا سپری شدن زمان زیادی از وقت کودکان به تماشای تلویزیون یا بازیهای مناسب، راه حل سادهای دارد: تغییر دادن شرایط محیط مهد کودکها. همانطور که در بسیاری از کشورهای اروپایی یا آمریکا مهدکودکهای خانگی که تعداد کمتری کودک میپذیرد و با محیطی شبیه خانه مادربزرگ آنها را پرورش میدهند، سالهاست که شکل گرفتهاند. حتی زندگی در خانه مادربزرگ هم شباهتی به روزهای خوش! گذشته ندارد و خیلی وقتها کودک با احساس این که مرکز جهان است رشد میکند و به جای واقعنگری، در بزرگسالی خودش را مرکز جهانی میداند که مابقی ارکان زندگیاش باید در اطرافش طواف کنند.
پاک کردن صورت مسئله و آویزان کردن دائمی فرزندان به مادر و توقع اینکه والدین به جز تهیه معاش و دستورالعمل کلی زندگی به جزئیات ریز هر روزه زندگی کودک توجه کنند، در جهانی مثل جهان امروز تنها اثری که خواهد داشت رسیدن به مادرانی فرسوده و دلزده خواهد بود که در سنین میانسالی تازه به دنبال جوانی از دست رفته خود میگردند.